تولد مامان ودوماهگی یکی یه دونمون
بیست مرداد اومد وشما شدی دوماهه که تولد مامانتم هست ولی همه حواسمون به واکسن دوماهگی شما بود ، صبح بردیمت واکسنتو زدیم بعدازظهر یه کوچولو تب کردی ولی در کل پسر خوبی بودی و خدارو شکر اذیتمون نکردی. آفرین به شما
حالا ديگه زیاد حمومو دوست نداری ولی مامانت هر روز حمومت میکرد تا همیشه تمیز باشی و بوی خوب بدی
روز به روز قشنگتر و دوست داشتنی تر میشی کاملا با حرکات ما عکس العمل نشون میدی وبرامون میخندی وبا شیرین کاریات جمع مارو شاد شاد میکنی، ولی پوست صورتت هنوز قرمزه مخصوصاً گونه هات.
تو این سن هرکس که شما رو میبینه میگه شبیه دایی ناصرش شده!
امروز 4شهریوره تقریبا 2 ماه ونیمه شدی، ساعت 1ونیم شب براى اولین بار از سمت چپ به شکم برگشتی و مامانت که حسابی ذوق کرده بود به من زنگ زد وبرام تعریف کرد.
اولین مسافرتت 9شهریور تو تعطیلات عید فطر بود که با عمو مجیدت رفتن مشهد.